بلاتکلیفی

نگو اینجا موندن صلاح تو نیستو باعث شدی از خودم رد بشمبا اون خنده هات غرق رویا بشمواسه بودنت با همه بد بشمخدایی که عشقُ به من یاد داددلم رو تو مشتِش گرفته..نَری..تو میفهمی حالا که راهی شدی داری با خودت قلبمم میبَری؟یه تصویر خوب و فقط خط زدیتو ذهن یه عاشق که وابسته بودازم هر کی می پرسه عشقت کجاس؟میگم رفته، قلبش ازم خسته بود!ازم خسته بودیُ زخمی شدمتوو دهست بلاتکلیفی...

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …
دلم برای کسی تنگ است كه با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …
دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد…
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…

بلاتکلیفی...

بی تو من از همه ی خلق خدا دلگیرم
بی تو با غربت دنیای خودم درگیرم

من فراری شدم ازخویش و تورا میخواهم
بی هوا، فاصله از پیر و جوان می گیرم

در دلم نیست دگر حس حیاتی بی تو
خسته از زندگی و بر لبه ی شمشیرم

مرگ را بی تو من عمریست تمنا دارم
مثل یک خودکشی تلخ، ز جانم سیرم

بی تو جزشعر نفس های مرایاری نیست
بـعـد تو از غم تنهـایـی خود می میرم

بلاتکلیفی...